سلام

 من امروزقصد دارم دراین مقاله با گپی خودمانی، در خدمت شما باشم.

 یک مثل معروفی وجود دارد که می‌گوید :اگر درسلول  یک زندان گیر افتاده اید و می‌خواهید، تونلی حفر کرده و فرار کنید، تونل کوتاه، شما را فقط به سلول بغلی می‌رساند. پس اگر می‌خواهید که  مطمئن شوید به خارج زندان رسیده و آزاد شده‌اید ،باید تونل بلندتری را حفر کنید.

 راه حل‌های کوتاه مدت، ما را از یک سلول به سلول دیگر و از یک مشکل به مشکل دیگر می‌رساند و جابجا می‌کند .

اما  من هنوز اسیر و گرفتار مشکلاتم  باقی خواهم ماند.

نکته ای که در اینجا می‌خواهم به آن اشاره کرده  و روی آن  تاکید کنم این است که:  خیلی از ما، افق زمانی حل مسائلمان  را کوتاه می‌بینیم . یعنی من  هم اکنون می‌خواهم مشکلم را به هر شکلی، حل کنم  که در کوتاه مدت دیگر باعث اذیت و آزارم نشود .

 داروهای  مسکن،  یک روشی است  که من بتوانم در عرض چند ساعت  درد خودم را فراموش کنم . ولی در ادامه ، این درد با شدت بیشتری به  سمت من برمی‌گردد.

اجازه دهید  یک مثال سازمانی برایتان بگویم .

فرض کنید ما سازمانی داریم  که در آن ،  شایعه پراکنی بسیار رایج شده است.

مدام می‌بینیم  که کارمندان  در ساعت ها و مکان های مختلف در حال گفتگو با هم میباشند  و در مورد  وضعیت شرکت ،  آینده سازمان یک  عالمه  قصه‌های عجیب و غریب میسازند.  یا در مورد مدیران و همکاران صحبت های خلاف واقعیت میکنند .

 مدیر شرکت متوجه این شرایط شده  و می‌خواهد راه حلی  پیدا کند.

و تصور میکند  که عمده این شایعه پراکنی‌ها ،  در ساعت ناهاراتفاق می افتد . در زمان هایی که کارمندان دور هم جمع می‌شوند.

پس از آن به بعد تصمیماتی میگیرد.

مانند اینکه :

1- کارمندان  بصورت جدا از همدیگر ناهار صرف کنند ویا اینکه

2-هر کارمندی موظف است که  سر میز خودش ناهار بخورد.

و  بعد از من و شما می‌پرسد ، آیا  این روش مناسب است و  جواب می‌دهد؟

بله ، من میگویم که  این روش در کوتاه مدت جواب می‌دهد.

اما یک  واقعیتی وجود دارد . بهرحال اینکه،  کارمندان همیشه در حال مذاکره  در مکان های مختلف و با یکدیگر هستند  و شایعه پراکنی همچنان ادامه میابد .

و آن چیزی که در درون مسئله  وجود دارد ، این است که ، احتمالاً یک سری ابهاماتی در این شرکت وجود دارد.  یک سری عدم شفافیت‌ها ، و  هرکجا که عدم شفافیت وجود دارد،سرو کله  شایعه پراکنی پیدا می‌شود.

و برخی  انسان ها دوست دارند  که آن عدم شفافیت ها را با شایعاتی که خودشان دوست دارند پیوند بزنند.

پس  ممکن است که من بعنوان مدیر ، در تغییر  ساعت ناهار و یا تعیین مکان اجباری بتوانم شکل مشکل  را تغییر بدهم . ولی ،  مسئله‌ای که باقی می‌ماند این است که :

چون کارمندان چیزهایی رو نمی‌دانند ، پس احتمالاً صبح ها  زودتر به سر کار  می‌آیند  و با هم حرف می‌زنند . ویا  عصرها ، دیرتر می‌روند . و یا حتی  در بیرون از شرکت با هم گفتگو میکنند  و جالبش اینجاست که من مدیر، حالا معتاد راه حلهای مقطعی شده ام .

و دفعه بعد ، تصمیمات جدید تری میگیرم .مثلاً:

1-کارمندان را  می‌بریم در یک سالن دیگر،  ولی این آدم اینجا بنشیند  ، و اون آدم اونجا

2-دوربین می‌گذاریم

3- اصلا  می‌رویم و چند نفر جاسوس تربیت می‌کنیم  تا در زمان صرف ناهار بروند  و ببینید  چه کسی با چه کسی حرف می‌زند.

خوب،  وقتی من  به عنوان مدیر سازمان تصمیم گرفتم که مشکلم  را دریک  افق زمانی کوتاه مدت و با بخشنامه کردن  حل کنم  . قطعا خود مسئله  ناهار می‌شود یک مشکل جدید . ومن  مدت‌ ها تبدیل میشوم به یک  معتاد ،  که اکنون مشکلات  ناهار را باید حل کنم.

مثال هایی از این دست ، در اقتصاد های خرد وکلان ، مدیریت  و حتی در داخل خانواده ها ، بسیار مطرح می باشد.

یک مثال جالب:

میگویند که تفاوت یک آدم دزد با یک آدم با وجدان و اخلاق مداردر خصوص مسئله خوشبختی یکسان است .

تفاوت این دو آدم در اینست که آدم اخلاق مدار ، معمای خوشبختی خودش را در افق بلند مدت و چند ساله جستجو میکند . ولی آدم دزد در یک افق چند روزه و حتی چند ساعته.

دزد بدنبال بدست آوردن یک مقدار پولیست که بتواند چند روزش را تامین کند ولی ادم با وجدان بدنبال رشد و موفقیت و رسیدن به یک ثروت پایدار در افقی بلند مدت میباشد.

پس یادمان باشد:

راه حل های کوتاه مدت :

-اعتیاد آور هستند و مارا وابسته میکنند

-باعث ضعیف شدنمان میشوند

-ما را از حوزه اخلاق دور میکنند

-باعث افزایش خودخواهی ما میشوند

-معمولا اثربخش نیستند

پس، مراقب راه حل های کوتاه زندگی و کسب و کارمان باشیم.

ممنون از توجهتان

پیمان سلیمانی ثانی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *